هر محتوایی داستانی دارد، آغاز می شود، به اوج می رسد و تمام می شود. امروزه که بازاریابی محتوایی اهمیت بالایی پیدا کرده، خیلی ها به دنبال ایده های نو هستند تا متمایز شوند.
۱- چقدر وقت دارم تا حسابی پرسه بزنم؟
ذهن می خواهد پیرامون موضوع پرسه بزند، آن را بشناسد، کلمات را به هم ربط بدهد، آن ها را مزه مزه کند. دریابد چه حسی دارند؟ آیا پروژه آنقدر بزرگ است که نمی توان جزییات آن را دید ؟ یا از بس کوچک است خیلی ها آن را نمی بینند؟

ذهن و همه سوال هایی که می پرسد شما را تغذیه می کند. گاهی شروع می کنید به فیلم دیدن، کتاب خواندن و … . اگر وقت کمی برای این مرحله بگذارید، فرصت پرسه زدن را از ذهن می گیرید. همینطور اگر زمان تحمیل شده را قبول کنید و از پس آن برنیایید شما بدقول هستید و این می تواند آینده کاریتان را تحت تاثیر قرار دهد.
2- حالا که وقت هست …
برای خودتان تاریخِ پایانِ پروژه تعیین کنید. روی تقویم روبروی چشمهایتان علامت بگذارید. اگر به مغز به اندازه درست استرس وارد نکنید هیچ وقت از پرسه های شبانه ی خود باز نمی گردد یا معمولا همه ی انرژی خود را خرج کرده است.
۳- نان بزرگ را تکه تکه کن!
موضوع پروژه ی شما چیست؟ گاهی اوقات موضوع برای ذهن مفهوم نیست. ذهن با کلمات قلمبه سلمبه ای روبرو می شود که ترجیح می دهد برود پی کارش و کرکره را پایین بکشد.
- چند هم معنی ساده پیدا کنید.
- موضوع را به زبان خودتان تغییر بدهید.
- به دانشنامه ها سرک بکشید.

۴- مداد را متوقف نکن!
به مداد اجازه بدهید غُرغُر کند. ذهن همیشه همراه ماست و در حال تجزیه و تحلیل و خاطره بازی و … .حق بدهید وقتی از او کار بخواهید دلش بخواهد کمی درد دل کند. وقتی آشغال ها را بیرون بریزد کم کم تمرکز می کند و سر ذوق می آید. ایده یابی برای تولید محتوا می تواند از کارهای روزمره خودمان شروع شود.

5- برای محتوای مرتبط با پروژه ایده بپز!
بعضی جملات توی داستان و رمان فوق العاده هستند اما توی محتوای صوتی و ویدئویی بی مصرف!شما قانون را می دانید« به من نگو، نشانم بده». داستانی که برای محتوا آماده نشده باشد با وجود جملات شگفت انگیز، توی بایگانی خاک می خورد . ما می خواهیم کارمان را منتشر کنیم پس اگر راجع به تولید محتوا چه برای پادکست و چه یوتوب کم می دانیم می پرسیم، جستجو می کنیم وحتی با در دوره های آموزشی مرتبط شرکت می کنیم.
۶- بیرون از جعبه فکر کن!
جعبه هر کسی محیط امن و محافظه کارانه ی اوست که اجازه نمی دهد تجربه های تازه را راه بدهد. برای نفوذ خردمندانه به بیرون از جعبه، به مجموعه ای از متفاوت ها نیاز دارید. به ژانرهای متفاوت موسیقی و به زبان های گوناگون گوش بدهید.
۷- هنگام بارش چتر نگیر!
اجازه بدهید آنقدر ببارد که زمین رودخانه شود. شما برایش لحظه شماری کرده اید. ذهن هم سخاوت به خرج داده است. الان زمان ارزیابی نیست. فقط یادداشت کن!
همیشه یک دفتر به همراه داشته باشید و ایده هایتان را بنویسید، نه اینکه توی یک صفحه بنویسید« یک دختر مو قرمز» برگه بزنید و بنویسید« سیاره ی نقره ای»، خب که چی؟ کمی بیشتر از یک کلمه یا یک جمله بنویسید، آنقدری که آن صفحه برایتان یک فیلمنامه کامل را تداعی کند و نه یک نمای زیبا و تک افتاده را.

۸- ناامیدی را متوقف کن!
معمولا وقتی می خواهید تمرین رانندگی کنید یک معتمد را کنار خود دارید تا موقعی که تشخیص گاز از ترمز زیاد طول کشید، ترمزدستی را بکشد و جان سالم به سر ببرید.
تصور کنید معتمد هر چند دقیقه یکبار بدون دلیل ماشین را متوقف کند. تصمیم درستی نیست که با او ادامه بدهید چون راننده نخواهید شد. برای ایده پردازی به همراهی ذهن نیاز دارید. چطور اختیار ذهنتان را در دست ندارید و جلوی افکار منفی را نمی گیرید؟
سخن آخر:
حتی اگر این مسیر برایتان زمان بر بود و کمی خسته شدید استراحت کنید،کمی غرغر کنید و بعد از آن اقدام کنید. پس از آن ایده یابی محتوا کاری لذت بخش خواهد بود. این دایره شایستگی شماست، تا رسیدن به نتیجه، ادامه دهید.
این بلاگ به سفارش سایت میترا آرمان تهیه شده و استفاده از آن با ذکر منبع بلامانع است.