چگونه وقتی از کار بر روی اهدافتان خسته شده اید، کماکان تمرکز خودتان را حفظ کنید؟ - میترا آرمان - رشدفردی و رشدشغلی
خستگی

چگونه وقتی از کار بر روی اهدافتان خسته شده اید، کماکان تمرکز خودتان را حفظ کنید؟

بهترین ورزشکارها و افراد معمولی چه فرق هایی با هم دارند؟ آدم های واقعا موفق چه کارهایی می کنند که بقیه انجام نمی دهند؟ هر چند ممکن است، ژنتیک، شانس، استعداد موثر باشد اما یک نکته غیر منتظره هم وجود دارد:  در یک مقطع کار به جایی می رسد که باید بتوانید خستگی تمرین روزانه و بلند کردن وزنه های تکراری و مداوم را کنترل کنید.

 هیجان برای کار 

چه صحبت از کسب و کار باشد و چه ورزش و هنر، می شنوید که افراد از جملاتی نظیر «باید عاشقش باشی» یا «باید واقعا آن را بخواهی» استفاده می کنند.در نتیجه بسیاری از ما وقتی تمرکز یا انگیزه ی خود را از دست می دهیم افسرده می شویم، چون فکر می کنیم افراد موفق دارای منبع بی کرانی از شور و عشق هستند.اما افراد موفق هم مانند سایر افراد با حس بی انگیزگی مواجه می شوند. تفاوت در اینجاست که آن ها راهی برای غلبه بر این حس بی حوصلگی می یابند.

 تمرین کنید

اما هرقدر بیشتر روی چیزی تمرین کنید، بیشتر تبدیل به یک امر روتین و خسته کننده می شود. وقتی که راه بیفتیم، دیگر می دانیم باید انتظار چه چیزهایی را بکشیم، در نتیجه علاقه ما کمرنگ می شود.گاهی اوقات اتفاقات خیلی سریع تر اتفاق می افتند. تنها کاری که باید انجام دهید چند روز حضور پشت سر هم در باشگاه یا انتشار چند مطلب به موقع در بلاگ است و اینکه نگذارید یک لغزش یک روزه چندان بزرگ به نظر بیاید.

مسائل خوب پیش می روند

به راحتی می توان دلیل آورد که یک روز مرخصی اشکالی ندارد، زیرا در جایگاه خوبی قرار دارید. بالاترین تهدید برای موفقیت، نه شکست بلکه بی حوصلگی ستازعادت هایمان خسته می شویم، زیرا دیگر ما را مجذوب نمی کنند و نتیجه قابل انتظار می شود.

وقتی عادت هایمان معمولی می شوند، پیشرفتمان را از مسیر خودش خارج می کنیم چون دنبال تازگی می رویم. شاید به همین دلیل است که در یک چرخه ی بی پایان گرفتار می شویم و از این ورزش به ورزش دیگر، از آن ایده ی کسب و کار به ایده ی بعدی می پریم.

به محض اینکه کوچکترین کاهش در انگیزه را تجربه کردیم، شروع به یافتن استراتژی جدید می کنیم، حتی اگر همان استراتژی قدیم جواب بدهد.

ماکیاولی اشاره کرده:

« اکثر افراد آن قدر تازگی و تنوع را دوست دارند که حتی در صورت عملکرد خیلی خوب،

باز هم به اندازه ی افرادی که عملکرد نادرستی دارند، به دنبال تغییر می روند.»

پاداش متغیر

شاید به همین دلیل است که بسیاری از اعتیادآورترین محصولات، آن هایی هستند که دائما فرم هایی از تازگی را به وجود می آورند.در روانشناسی، این امر را تحت عنوان «پاداش متغیر» می شناسند. پاداش های متغیر نمی توانند وسوسه و تمایل ایجاد کنند. نقطه مطلوب تمایل در جایی رخ می دهد که همه چیز ۵۰/۵۰ بین موفقیت و شکست تقسیم شده باشد. نیمی از اوقات به آنچه می خواهید می رسید. نیمی از اوقات این گونه نمی شود.

باید به اندازه کافی « پیروزی » داشته باشید تا بتوانید رضایت مندی را تجربه کنید و البته به اندازه کافی بخواهید تا میل در وجودتان ایجاد شود.

  • اگر گوگل صرفا برخی اوقات نتایج جستجوی مفیدی را به من ارائه دهد، خیلی سریع سراغ یکی از رقبایش خواهم رفت.
  • اگر اوبر تنها نیمی از سفرهای من را بپذیرد، شک دارم که دیگر از چنین سرویسی بهره بگیرم.
  • اگر هر شب دندان هایم را نخ دندان بکشم و تنها گاهی اوقات دهانم تمیز شود، احتمالا از این عادت دست خواهم کشید.

پاداش ها متغیر باشند یا نباشند، فرقی نمی کند، چون هیچ عادتی تا ابد جذاب نمی ماند، پس باید عاشق بی حوصلگی و خستگی ناشی از آن عادت شوید.

ثابت قدم باشید

همه ی ما اهدافی داریم که دوست داریم به آن ها برسیم و رویاهایی که تمایل داریم برآورده شوند، اما در هر حوزه ای که بخواهید بهبود پیدا کنید، باید همیشه تلاش کنید نه صرفا زمانی که کار برایتان راحت و جذاب است. اگر همواره به اندازه کافی ثابت قدم نباشید، نمی توانید به نتایج قابل توجه دست یابید.

می توانم تضمین کنم که اگر بتوانید یک عادت را شروع کنید و به آن پایبند بمانید، روزهایی خواهد رسید که دوست دارید آن عادت را کنار بگذارید. وقتی یک کسب و کار را شروع می کنید، روزهایی می رسد که دوست ندارید آن را ادامه دهید.

وقتی موقع نوشتن می رسد، روزهای هستند که دوست ندارید تایپ کنید. اما فرق آدم های حرفه ای و آماتور در این است که حرفه ای ها آنچه آزادهنده یا دردناک است را پشت سر می گذارند.

سخن پایانی:

حرفه ای ها می دانند چه چیزی برایشان مهم است و با هدف به سمت آن حرکت می کنند؛ آماتورها به واسطه ضروریات زندگی از مسیر اصلی خودشان رانده می شوند. تنها راه برای برتری یافتن این است که بی وقفه مجذوب کاری شویم که بارها و بارها آن را انجام می دهیم. باید عاشق بی حوصلگی و خستگی ناشی از آن کار شود.

منبع: این مقاله را از کتاب « عادت های اتمی » نوشته ی « جیمز کلیر» ترجمه ی « هادی بهمنی» از انتشارات « نوین » برداشتیم.

​​این بلاگ به سفارش سایت میترا آرمان تهیه شده و استفاده از آن با ذکر منبع بلامانع است​.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید