خلاقیت را نمیتوان با یک فرمول بیان کرد؛ خلاقیت به نوآوری، شگفتی و مؤلفههای نیاز دارد که نمیتوان از پیش طوری طراحی کرد که تروتازه به نظر بیایند. هیچ چک لیستی وجود ندارد که بتواند نوآوری را بهطور قطع تضمین کند.
خلاقیت یا فرآیند خلاق؟
فرآیند خلاق فرق دارد. میتوانیم شرایطی ایجاد کنیم که خلاقیت را شکوفا سازند. برای نمونه، میدانیم که وقتی ایده های قدیمی به شیوه های تازه باهم ترکیب شوند، احتمال وقوع نوآوری بیشتر میشود.
میدانیم که وقتی کارگزاران، یعنی کسانی که دیدگاههای تازه و متفاوت دارند و ایدههایی را در موقعیتهای گوناگون شاهد بوده اند، از تنوع استفاده کنند، احتمال موفقیت افزایش مییابد. می دانیم کمی آشفتگی میتواند ما را از رکودی که خلاق ترین افراد هم دچارش میشوند دربیاورد، بهشرط آنکه چنین آشفتگیهای درست و بهاندازه باشد.
اگر میخواهید کارگزار شوید و بهره وری فرآیند خلاقانه ی خود را افزایش دهید، سه چیز میتواند به شما کمک کند:
به تجارب خود حساس باشید.
دقت کنید تا امور مختلف چه افکار و احساساتی در شما ایجاد میکنند. بهاینترتیب میتوانید کلیشه را از اهداف واقعی تمایز دهید.
به قول استیو جابز بهترین طراحان کسانی هستند که
« بیشتر از بقیه به تجربههایشان فکر کردند.»
فرایند رایج در شرکت دیزنی این است که از فیلمسازان میخواهند به درون خود بنگرند، به عواطف تجربههای خودشان رجوع کنند تا اینکه بتوانند شخصیتهای خیالی را زنده کنند. به زندگی خود بهعنوان منبع خلاقیت بنگرید و تجارب خود را در جهان بزرگتر بهکارگیرید.
نومیدی خلاقانه میتواند نقش حیاتی ایفا کند!
حواستان باشد که احساس تشویش و نگرانی به هنگام تلاش برای ایجاد خلاقیت بدین معنی نیست که همهچیز بد پیش میرود. برعکس، اضطراب و ترس به شما کمک میکنند تا بهاندازه کافی منعطف باشید و چیزهای جدیدی را به دست آورید.
نومیدی خلاقانه میتواند نقش حیاتی ایفا کند.دلهره اغلب همان چیزی که ما را وامیدارد ایدههای قدیمی را به طرق جدید ببینیم. وقتی دچار چنین ابهامی میشوید باید دانستههایتان را لحاظ کنید، کارهای رایجی را که میدانید جواب میدهند در نظر بگیرید و از آنها برای حل مسائل جدید استفاده کنید. درد خلاقیت را باید با تمام وجود پذیرفت.
فاصله گرفتن ازآنچه میسازید بسیار مهم است.
به یاد داشته باشید که احساس آسودگی ناشی از پیشرفت، در عین شیرینی، میتواند مانع از دیدن گزینههای جایگزین شود. در نبود انتقاد و تنش، یک ایده ممکن است به سرعت بقیه ی ایده ها را کنار بزند. اما اگر خودمان را مجبور کنیم کارمان را نقد کنیم، آن را از زوایای گوناگون ببینیم، فضای محیط را عوض کنیم یا به کسی که پیش تر قدرت نداشته قدرت کنترل بدهیم، میتوانیم آن فاصله حیاتی را رعایت کنیم.
آشفتگی امری لازم است. با پذیرش خرابی و دشواریهاست که میتوانیم چشمان خود را خوب بگشاییم، البته بهشرطی که حواسمان باشد ابعاد آشفتگی بهاندازه لازم باشد.
این سه درس یک ایده مشترک دارند:
فرآیند خلاق واقعا یک فرآیند است، چیزی که میتواند تجزیه و تشریح شود.
این مهم است، زیرا بدین معنی است که هرکسی میتواند خلاقتر شود؛ همه ما میتوانیم کارگزار نوآوری شویم. همه ما تجربه و ابزارش را داریم، که میتواند ما را کارگزار کنند، بهشرطی که حاضر باشیم نومیدی و دشواری مسیر را به جان بخریم و بکوشیم ایدههای قدیمی مان را از نماهای جدیدی ببینیم.
اد کتمول، مدیر بخش خلاقیت کمپانی دیزنی می گوید:
خلاقیت همون حل مساله ست.وقتی خلاقیت رو حل مسئله در نظر بگیرین، چیز غریب و جادویی نخواهد بود، چون اصلا اینطور نیست. فقط کسایی کارگزارن که بیشتر به خود مسئله و اینکه چطوری در گذشته حل شده توجه میکنن.خلاقترین ها، کسایی هستن که می دونن ترس نشونه خوبیه.
کافیه یاد بگیریم به خودمون اعتماد کنیم،اون وقت خلاقیت خودشو نشون میده.
این بلاگ را از کتاب « باهوش تر، سریع تر، بهتر» نوشته چارلز دوهیگ برداشتیم.
این بلاگ به سفارش سایت میترا آرمان تهیه شده و استفاده از آن با ذکر منبع بلامانع است.