روبرو شدن با مشکلات یکی از مهمترین محرک ها برای انسان است. وقتی از منطقهی امن حرف می زنیم منظور صرفا محله، شهر یا کشور نیست، بیشتر مربوط به فضای ذهنیای ست که برای خودتان خلق کردید. این فضا پناهگاه خلوت شماست، براحتی میتوانید خودتان باشید و احساس آرامش دارید.
حواستان باشد حتی امنترین جای جهان هم که داشته باشید بعد از مدتی احساس خستگی و بیحوصلگی میکنید، اما منطقه امن روانی شما کم کم آب میرود! اگر برای بزرگ کردن این فضا اقدامی نکنید، تنگ و تنگتر میشود.
راحتی راهنمای خوبی در زندگی نیست. درست همانطور که باید به عضلات و رباطهای بدنتان کشش بدهید تا قدرت بدنی و سلامتیتان تقویت شود ذهنتان هم به حرکات کششی نیاز دارد. هر چه بیشتر در منطقهی امنتان باقی بمانید و از چالش های جدید دوری کنید ذهن ضعیفتر میشود و هر رویداد غیرمترقبه میتواند باعث آشفتگی و سردرگمی شود.

انسان به طور طبیعی دوست دارد در منطقهی امن خودش بماند، در علم فیزیک به آن میگوییم اینرسی یا لَختی، وقتی سوار ماشین هستیم با ثبات نشستیم با اینکه ماشین حرکت میکند ولی وقتی ترمزی کوچک میگیرد یکباره از جا میپریم. وقتی به یکنواختی عادت کنیم هر تغییر کوچکی ممکن است ما را به هم بریزد.
وقتی با مسئلهای روبرو هستید که شما را میترساند و فراتر از توانایی فعلی شماست احتمالا دهانتان خشک میشود، دلشوره میگیرید، زانوهایتان سست میشود و با ترس از ناشناختهها روبرو شدید که به آن دلهره میگویند. دلهره نشانهی خوبیست وب اعث رشد شما میشود ولی اضطراب نه!

اضطراب ترکیب پیچیده ای از ترس، دلهره و وحشت است و با حالت هایی مثل تپش قبل و نفس تنگی همراه است. اضطراب حس ناخوشایندیست که انتظار دارید اتفاق بدی بیفتد. اضطراب حس مبهمیست که میتواند ما را خیلی محدود کند. اگر اضطرابتان شدت گرفت حتما از درمانگر کمک بگیرید.
این بلاگ به سفارش سایت میترا آرمان تهیه شده و استفاده از آن با ذکر منبع بلامانع است.