قانون پارکینسون یعنی کارها به اندازه زمانی که برایشان در نظر می گیریم گسترش می یاید. این قانون را ورثکوت پارکینسون (Northcote Parkinson) در سال 1995 مطرح کرد.
برخلاف این باور رایج که هر چه زمان بیشتری به کارها اختصاص بدهیم نتیجه بهتری می گیریم، قانون پارکینسون می گوید اگر زمان بیشتری داشته باشیم به همان اندازه کارها را کش میدهیم. به نظر می رسد زمان بیشتری ما را درگیر جزئیات و پیچیدگی های غیرضروری میکند. ما می توانیم با تعیین مهلت پایان برای هر کاری بهره وریمان را بالاتر ببریم.
مثلا اگر قصد دارید کتاب شخصیتان را بنویسید و مدت زیادی ست آن را به تعویق انداختهاید احتمالا قانون پارکینسون به کمک شما می آید. حتما از سختی های اتمام پایان نامه شنیده اید، کارهایی که با انگیزه و هیجان شروع می شوند اما با دلسردی نصف و نیمه رها می شود.
چرا اهداف غیر واقعی تعیین می کنیم؟
بزرگترین مانع ما در رسیدن به اهداف، تخمین غیرواقعی زمان و انرژی خودمان است. مثلا برای تکمیل پایاننامه چه سه ماه، چه شش ماه و چه یک سال هیچ فرقی با هم ندارد. زمان بیشتری در نظر میگیرید چون جا برای کمالگرایی می گذارید. تعیین استانداردهای بالا کار را پیش نمی برد.
حضور در محیط کار عمومی برای شما مهلت پایان تعیین می کند اگر دورکار هستید باید برای پروژهها زمانبندی مشخص داشته باشید وگرنه به دامِ «زمان بیشتر کار با کیفتتر» می افتید و کارها به سختی و در طولانی مدت جمع می شوند.
ما وقتی تحت فشار قرار می گیریم فرایند انجام کارها را سادهتر می بینیم و به سرعت آن ها را پیگیری میکنیم. البته قانون پارکینسون دربارهی همه کارها نیست. شما نمی توانید در دو روز هواپیما بسازید ولی می توانید در یک ساعت غذا بپزید، در نیم ساعت بلاگ بنویسید، در ده دقیقه ورزش کنید، در پنج دقیقه مدیتیشن کنید.
در نتیجه:
برای پروژه هایتان زمانبندی محدود و مشخص تعیین کنید و متعهد شوید آن ها را به پایان برسانید. هر چه بیشتر تمرین داشته باشید زودتر درمیابید در تله ی کمالگرایی افتاده اید. قانون پارکینسون را به یاد بسپارید تا از این تله دوری کنید.
این بلاگ به سفارش سایت میترا آرمان تهیه شده و استفاده از آن با ذکر منبع بلامانع است.